هفته سی و پنجم
سلام قند عسل مامان! فدای تو که اینقدر شیرینی. الان که دارم این مطالب رو می نویسم همینطوری داری وول می خوری . منم همش قربون صدقت میرم. عسل، شکلات، آب نبات مامان! قربون وول خوردنت که از صبح پهلومو سوراخ کردی. ارمیا جان امروز رفتم کارای بیممو انجام دادم. این هفته هم آخرین هفته ی کاریمه . شاید حالا حالاها برنگردم سر کار. راستشو بخوای خسته شدم. باید ببینیم خدا چی میخواد. از هفته دیگه به مدت 1 ماه وقت دارم که کاملا استراحت کنم تا توی نازنین رو به سلامت به دنیا بیارم. ایشالاه که همه چیز خوب پیش بره و به موقع به دنیا بیای تا با هم بازی کنیم . راستی هفته پیش حالم خوب نبود و دکتر 2-3 روز استراحت مطلق برا...